خیانت

دلواپس و بی تابم
باز امشبم بی خوابم
ازت خبر ندارمو
تا خود صبح بیدارم

حس خوبی ندارم
چشام همش به ساعته
می پرسم این چه حسیه
یکی میگه خیانته

گوشیو بردار تا صدات
یه ذره آرومم کنه
این نفسای آخره
دلم داره جون میکنه

همش دارم فکر می کنم
دست یکی تو دستته
دارم میمیرم ای خدا
فکر می کنم حقیقته

کم تحملم

تنهاترین من
تنها نذار منو
تنها سفر نکن
سفر نکن
این دل شکسته
از یاد رفته رو
دیوونه تر نکن

چشمهای خیس من
این چشمه های غم
دیوونه توان
ای رود مهربون
از روز وصلمون
چیزی بگو به من
حرفی بزن گلم
من کم تحملم
حرفی بزن گلم
من کم تحملم

با گریه های تو
روزای شادم و
از یاد می برم
اما چه فایده
می ترسم عاقبت
از یاد تو برم
کم گریه کن گلم
من کم تحملم
کم گریه کن گلم
من کم تحملم

با چشمهای خیس
این چشمه های غم
با گریه زیاد
با خنده های کم
انگار تا ابد
با این بهونه ها
جای من و توان
دیوونه خونه ها
حرفی بزن گلم
من کم تحملم
با من بمون گلم
من کم تحملم
تنهاترین من
تنها نذار منو
تنها سفر نکن
سفر نکن
این دل شکسته
از یاد رفته رو
دیوونه تر نکن

حسین صفا (دکلمه )

چشمهای خیس من
این چشمه های غم
دیوونه توان
ای رود مهربون
از روز وصلمون
چیزی بگو به من
حرفی بزن گلم
من کم تحملم
حرفی بزن گلم
من کم تحملم
با گریه های تو
روزای شادم و
از یاد می برم
اما چه فایده
می ترسم عاقبت
از یاد تو برم
کم گریه کن گلم
من کم تحملم تنهاترین من
تنها نذار منو
تنها سفر نکن
سفر نکن
این دل شکسته
از یاد رفته رو
دیوونه تر نکن با من بمون گلم
من کم تحملم با چشمهای خیس
این چشمه های غم
با گریه زیاد
با خنده های کم
انگار تا ابد
با این بهونه ها
جای من و توان
دیوونه خونه ها

متاسفم

متاسفم برات
کوله بار ارزوهات روی دوشت
تا کجاها رفتی با پای پیاده
رفتی و به هرچه خواستی نرسیدی
متاسفم برات ای دل ساده

دل به هر کی دادی از سادگی دادی
زندگیتو پای دلدادگی دادی

هر جا که دیدی چراغی پر فروغه
تابههش رسیدی فهمیدی دروغه

عاشق و خسته و غمگین وپریشون
دل بی کس دلک بی سر و سامون
دل زخمی دل تنها وتکیده
دل گریون منو هی دل گریون

متاسفم برات

همخوان(محمد جاسمی ):
ای دل ساده

کوله بار ارزوهات و کی دزدید
دل دیوونه به گریه هات کی خندید

عاشق و خسته و غمگین وپریشون
دل بی کس دلک بی سر و سامون

تو رو با حول و ولا تنها گذاشتن
اونا که لیاقت عشق و نداشتن

تک وتنهایی و با پای پیاده
متاسفم برات ای دل ساده

گل سر

سر خاک مادر من
هیچ کسی گریه نکردش
بابا هم هیچی نمی گفت
با همون نگاه سردش

مادرم باید بدونی
بابایی بهونه کرده
جای تو تو خونه ما
یکیو نشونه کرده

جای تو شبها میادش
واسه من قصه می خونه
می دونه دوسش ندارم
ولی باز پیشم می مونه

ولی من هنوز نذاشتم
توی تخت تو بخوابه
چرا اون تو خونه ماست
یه سوال بی جوابه

گلای یاس تو باغچه
غروبا بونه میگیرن
همشون یه عهدی بستن
سر خاک تو بمیرن
قاب عکس سرد و خالی
آخرین خنده مادر
گل سر به یادگاری
ولی با گلای پرپر(2)

پرنده


شب و روز پیش منی
تو هنوز پیش منی
تو هنوز تو سفره
دل درویش منی


آهای تو که به خوابی
عمیق و سرد رفتی
تو قلبا سبز موندی
اگر چه زرد رفتی

کنار خاطراتم
با تو همیشه خنده ست
طرحی که از تو دارم
شبیه یک پرند ست

شب و روز پیش منی
تو هنوز پیش منی
تو هنوز تو سفره
دل درویش منی(2)

هرجا که باشی خوبه
روشن و بی غروبه
غمی نداره تا هی
به قلب تو بکوبه

تو اوج هر بی کسی
همیشه سبز و زنده
بدون دلواپسی
پر بزن ای پرنده

شب و روز پیش منی
تو هنوز پیش منی
تو هنوز تو سفره
دل درویش منی(3)

امیر ارجینی (دکلمه ) :

آهای تو که به خوابی
عمیق و سرد رفتی
تو قلبا سبز موندی
اگر چه زرد رفتی

کنار خاطراتم
با تو همیشه خنده ست
طرحی که از تو دارم
شبیه یک پرند ست

شب و روز پیش منی
تو هنوز پیش منی
تو هنوز تو سفره
دل درویش منی


فلسطین

مناجات محلی

دنیا قراره تا به کی این جور باشه
تا کی قراره حرف حرف زور باشه
بااین همه ظلم وستم انگار, دنیا
چیزی نداره تا به اون مغرور باشه

آه ای خدا چی میشه یک روزی دوباره
از خاک من دستای دشمن دور باشه
تلخ وغم انگیز که سهم کودک من
پیش چشام تاریکی های کور باشه

آه ای فلسطین شهر در ظلمت نشسته
می بینم اون شب ها تو که پر نور باشه
آی آدما با دستهای بی ریاتون
میخوام که چشم دوشمنامون کور باشه
میخوام که چشم دوشمنامون کور باشه

آه ای فلسطین شهر در ظلمت نشسته
می بینم اون شب ها که پر نور باشه
آه آی آدما با دستهای بی ریاتون
میخوام که چشم دوشمنامون کور باشه

مرد فلسطینم چرا ساکت بشینم
می جنگم و می سازمت زیبا ترینم(3)


لنگه کفش

يه لنگه كفش پيرو دربوداغون

افتاده بود يه گوشه ی خيابون

هيشكی اونو يه لحظه پاش نميكرد

هيشكی يه لحظه هم نگاش نميكرد

ميگفت كه تنهايی و بی پناهی

يه روز به آخر برسه الهی


يه لنگه كفش پاره

بی كس و بی ستاره

افتاده زار و گريون

يه گوشه خيابون(2)


شب بود و شبگردی بارون وباد

رد شدمو چشام به چشماش افتاد

ديدم که همه زخماش از غربته

مثه خودم خسته و بی طاقته

ديدمو گفتم که نبايد نشست

يه کفش بيچار رو ديد و نشکست


يه لنگه كفش پاره

بی كس و بی ستاره

افتاده زار و گريون

يه گوشه خيابون(2)


رفتمو گفتم که چرا نشستی

تلف نکن عمرتو دستی دستی

درسته که از همه تنهاتری

اسير اين دردای زجرآوری

کفشای غير تو بايد پا کنی

بگرديو لنگتو پيدا کنی


يه لنگه كفش پاره

بي كس و بي ستاره

افتاده زار و گريون

يه گوشه خيابون(4)


بچه های اهواز

ياد بچه های مهربون اون زمين خاكی
ياد بازی ، ياد بردنا و باختنا ميوفتم
بعضی وقتام ياد جنگ و ياد موندنا و رفتنا ميوفتم

دوست دارم برم جنوب کنار جاشو های دریا
که رو عرشه واسه ماهیای دریا میخونن

بشینم نگاه کنم به شکل ابرا
که هنوز شکل تفنگو ترکشو تیرو جنونن


پدرم هميشه ميگه ، يادته بهت ميگفتم ،
اگه بچه هاي اهواز كه نه ابرن نه پرندن
توی باز هم ببازن ، توی عشقشون برندن (2)

ياد بچه های مهربون اون زمين خاكی
ياد بازی ، ياد بردنا و باختنا ميوفتم
بعضی وقتام ياد جنگ و ياد موندنا و رفتن ها ميوفتم


پدرم هميشه ميگه ، يادته بهت ميگفتم ،
اگه بچه هاي اهواز كه نه ابرن نه پرندن
توی باز هم ببازن ، توی عشقشون برندن(5)

تنگ بلوری


آمدی از راه دوری تنگ زیبای بلوری
آمدی دیدی دلم را خسته در کنج صبوری

وقت تاریکای جاده با تو یک فانوس آمد
تشنه بودم قطره ای را با تو اقیانوس آمد

قصد دل کندن ندارم از تو ای دلکنده از خود
از تو ای برده دلم رو تا شب خوب تولد (2)

ای همیشه جاودانه در میان لحظه هایم
غصه معنایی ندارد تا تو میخندی برایم

پیش تو از یاد بردم روزهای سختیم را
عشق مدیون تو هستم لحظه ی خوشبختیم را

قصد دل کندن ندارم از تو ای دلکنده از خود
از تو ای برده دلم رو تا شب خوب تولد(6)


عشق دو حرفی


همیشه خسته از روزای برفی
عشق پریشون شده ی دو حرفی

گفته بودم اگه دلت گرفته است
کنج دلم جا واسه ی دلت هست

شاید دلت خواست و پاهات نیومد
یا شاید هم دلت باهات نیومد

هرچی که بود بذار که گفته باشم
هرجا که هست دلت منم باهاشم

عشق گذشته از پل دشت پر از گلایل
گمشده ی دو حرفی خسته ی روز برفی(2)

گفته باشم هنوزم اگه دلت گرفته است
بیا که کنج قلبم جا واسه ی دلت هست

حالا که تقویم من زمستوناش زیاده
تو کوچه های سردش همیشه برف و باده

باید بیای ببینم بهار خنده هاتو
بیا بذار تموم شه روزای برفی باتو
روزای برفی باتو

رنگ غمو به شعر شادم زده
دشت پر از گلایل غمزده

دلم میخواد خودت بیای ببینی
نبض منو قلب تو باهم زده

عشق گذشته از پل دشت پر از گلایل
گمشده ی دو حرفی خسته ی روز برفی(4)

خاطره های مرده


گرد و غبار دوری رو قاب سرد و خالی
عکس دو تا پرنده رو شاخه های قالی

نه پنجره نه گلدون
نه شیروونی نه ناودون

آینه ی پینه بسته
رو طاقچه ی شکسته

خاطره های مرده مو زنده کن
دنیامو از پنجره آ کنده کن

آبوپرش کن آینه رو نگاه کن
پرنده های قالی رو رها کن

به خونه ی خیال من جون بده
به دفتر من سر و سامون بده(2)

چند تا اتاق تاریک
چند تا چراغ خاموش

یه میز بی صندلی
یه دفتر فراموش

حیاط سرد پاییز
بایک درخت تنها

یه حوض و چند تا ماهی
خسته سوز و سرما

بازم بکار تو دست من بهارو
بازم بیا نون بده ماهیارو

تکیه بده به تک درخت خونه
ای که نگات برام یه سایبونه

به خونه ی خیال من جون بده
به دفتر من سر و سامون بده(2)


کوچه هم تموم نشه


به خدا همیشه از خدا میخوام
لحظه ی جداییمون سر نرسه
تا همیشه پا به پای هم باشیم
اما این کوچه به آخر نرسه

نگو تا ابد باید تنها باشم
آرزوهای منو ازم نگیر
من میخوام با تو باشم با خود تو
عشق من عشقمو دست کم نگیر
عشقمو دست کم نگیر

اینهمه شادابی یه روزی حروم میشه
کوچه هم تموم نشه عمرمون تموم میشه
تا ابد با من باش
همه ی هستی من
هستیمو ازم نگیر حرف رفتنو نزن(2)

گیسو طلا

آهای رئيس خوشگلا
ابرو کمون گيسو طلا

شيطونک نامهربون
گيسو طلا ابرو کمون

قسم به جون عاشقات
که من ميون عاشقات

به قيمت جون ميخرم
هرچی بخواد بیاد سرم

آهای رئيس خوشگلا
ابرو کمون گيسو طلا

شيطونک نامهربون
گيسو طلا ابرو کمون

من که ميون عاشقات
هستيمو ريختم زير پات

نذار بپوسم تو خزون
قلبمو اينقدر نچزون

ميگن که وقتی يار مياد
پشت سرش بهار مياد

بهارو با خودت بيار
خانم بهار،خانم بهار


تویی رئيس خوشگلا
ابرو کمون، گيسو طلا
آهای رفیق گريه ها
منم رئيس عاشقا(3)


خود کشی ممنوع

از این بالا نيگا کردم زمین منو صدا ميزد
یکی میگفت بپر پایین یکی تو قلبم جا میزد

وقت تموم کردن کار شهامت دل بریدن
خط کشیدن دور همه به حس پرواز رسیدن

حالا باید چیکار کنم خاطره ها رو خط زدم
کاری که اینجا ندارم گذشتنو خوب بلدم

برای گریه کردنات یکی دو روزی کافیه
سیا بپوش برای من اینم برای قافیه(2)


فقط من از اینجا میرم فک نکنم چیزی بشه
نه آسمون زمین میاد نه ابری بارونی میشه


برای گریه کردنات یکی دو روزی کافیه
سیا بپوش برای من اینم برای قافیه(8)



آهای خبر نداری

عشق کدوم غریبه یهو به جونت افتاد
چی شد که خیلی ساده عشقمو بردی از یاد
قلبمو بی تفاوت له کردی زیر پاهات
گوله نگاتو خوردم یا که فریب حرفات

آهای خبر نداری دلم داره می میره
همدم بی کسی ها به بی کسی اسیره
بهش بگید هنوزم جاش خالیه تو خونم
بگید هنوز داد میزنم برگرد دردت به جونم
بیا بلات به جونم(2)

رفتی از این جا اما بدون نرفتی از یاد
ندیدی وقتی رفتی واست کی دست تکون داد
هر کی منو می بینه فکر میکنه دیوونم
دیوونه ی تو هستم درد و بلات به جونم
درد و بلات به جونم

آهای خبر نداری دلم داره می میره
همدم بی کسی ها به بی کسی اسیره
بهش بگید هنوزم جاش خالیه تو خونم
بگید هنوز داد میزنم برگرد دردت به جونم
بیا بلات به جونم

همصدایی

آهای خبر نداری دلم داره می میره
همدم بی کسی ها به بی کسی اسیره
بهش بگید هنوزم جاش خالیه تو خونم
بگید هنوز داد میزنم برگرد دردت به جونم
بیا بلات به جونم



امام رضا


تو دل یه مزرعه یه کلاغ رو سیاه
هوایی شده بره پابوس امام رضا

اما هی فکر میکنه اونجا جای کفتراست
آخه من کجا برم یه کلاغ که رو سیاست

من که توی سیاهیا از همه رو سیا ترم
میون اون کبوترا با چه رویی بپرم(2)

تو همین فکرا بودش کلاغ عاشق ما
یه دلش میگفت برو یه دلش میگفت بمون

که یه هو صدایی گفت تو نترس و راهی شو
به سیاهی فکر نکن تو یه زائری برو

من که توی سیاهیا از همه رو سیا ترم
میون اون کبوترا با چه رویی بپرم(4)


حسرت خیس

دوباره خزون اومد نم نم بارون میزنه تو صورتم
بوی خاکو نم کوچه میگه هنوز دیوونتم

رعدو برق فهمیده انگار زندگیم شده غم انگیز
دستای کی رو گرفتی زیر بارونای پاییز

میخوام اینجا با تو باشم زیر بارونا دوباره
ولی افسوس نه تو هستی نه دیگه بارون میباره(2)

خزونم داره میره نموند برگی رو درختا
من هنوز منتظر توی جاده تک و تنها

دیگه بارون نمیباره توی جاده پر برفه
به خدای آسمونا عشقت از یادم نرفته

میخوام اینجا با تو باشم زیر برف وبادو بارون
نیایی با خاطراتت سر میزارم به بیابون(2)

میخوام اینجا با تو باشم زیر بارون دوباره
ولی افسوس نه تو هستی نه دیگه بارون میباره(4)


صبوری

آهای تو که این همه دوری از من
این روزا در حال عبوری از من

آهای تو که فکر می کنی سوزوندی
دار و ندارم و با دوری از من

طاقت نداری ببینی میدونم
این همه طاقت و صبوری از من

ستاره هات میگن پشیمون شدی
میخای بگی که غرق نوری ازمن

فکر نکنم بشه با صدتا دریا

این همه نفرت و بشوری از من(2)

نمیدونم میخای با قلب سنگی
دل ببری بازم چه جوری از من

پشیمونیت فایده نداره دیگه
چشات باید بارون بباره دیگه(5)



تو و فاصله


به پای چوبی من تبر زده نگاه تو
من نمیتونم برم اما تو هی میگی برو
آخه من کجا برم هر جا برم بازم تویی
پیش پای لنگ من یکه وتنها میدویی

تو و فاصله با هم یکی شدید
منو پاهام به رسیدن نامید
کاش میشد میرسیدم تا بدونم
تو فاصبه بهم چیا میگید(2)

من به تو نمیرسم ای همه ي خوبی من
تو نه دور میشی نه نزدیک به پای چوبی من
به پای چوبی من تبر زده نگاه تو
من نمیتونم برم اما تو هی میگی برو

تو و فاصله با هم یکی شدید
منو پاهام به رسیدن نامید
کاش میشد میرسیدم تا بدونم
تو فاصبه بهم چیا میگید(2)

به صدای من کمی گوش بده
دل به این خسته ی خاموش بده
ببین از چی میخونم برای تو
ای همه هستی من فدای تو

توتو.. و فاصله با هم یکی شدید
منو پاهام به رسیدن نامید
کاش میشد میرسیدم تا بدونم
تو فاصبه بهم چیا میگید(2)


بانوی من


آخر چی کار داری با آسمان آبی
بانوی من تو وقتی دریای غرق آبی
با موی لخت و تیره چشم خمار و خیره
تلفیقی از دو چیزی آبادی و خرابی
مثل شراب ها نه بانوی من تو در من
سرگیجه های بعد از نوشیدن شرابی
با موی لخت و تیره چشم خمار و خیره
تلفیقی از دو چیزی آبادی و خرابی

آخر چی کار داری با آسمان آبی
بانوی من تو وقتی دریای غرق آبی
با موی لخت و تیره چشم خمار و خیره
تلفیقی از دو چیزی آبادی و خرابی
مثل شراب ها نه بانوی من تو در من
سرگیجه های بعد از نوشیدن شرابی

آن روزها چه بودی این روزها چه هستی
آن روزها درختی این روزها طنابی

مثل شراب ها نه بانوی من تو در من
سرگیجه های بعد از نوشیدن شرابی

با موی لخت و تیره چشم خمار و خیره
تلفیقی از دو چیزی ......


خشخاش

ببین چه چیزا میکارن توی زمینای خدا
گلای خشخاش وعلف این آدمای بی خدا
اراده کن خنجر بکش بزن به قلب اعتیاد
ریشه ی خشخاش رو بزن بزن تا جونش در بیاد
چطور میشه غصه نخورد از دیدن برادرم
که جون میده کنار شب لحظه به لحظه دم به دم
بزن که روزای بدش شکنجه ی جونش بشه
ضربه ی آخرت اونو تا مرز مردن بکشه


نفرین


الهی سقف آرزوت خراب بشه روی سرش
بیای ببینی که همه حلقه زدن دورو ورش

الهی که روز وصال طوفان شه از سمت شمال
هیچی از اون روز نمونه بجز گلای پر پرش

قسم میخوردی با منی قسم میخوردی به خدا
خدا الهی بزنه تو کمرت تو کمرش

من اهل نفرین نبودم چه برسه که تو باشی
بیاد الهی خبرت ، بیاد الهی خبرش

عمرت الهی کم نشه اما پر از غصه باشه
زجرهایی که به من دادی بکشی تا آخرش

الهی که یه روز خوش از تو گلوت پایین نره
رسوای عالمت کنن اون چشای در به درش

قسم میخوردی با منی قسم میخوردی به خدا
خدا الهی بزنه تو کمرت تو کمرش

من اهل نفرین نبودم چه برسه که تو باشی
بیاد الهی خبرت ، بیاد الهی خبرش

میخوام بدونم قد من عاشقته دوستت داره
اینکه رها کردی منو می ارزه به دردسرش

هرچی بدی کردی به من الهی اون با تو کنه
ببینی دیگری به جات رفته شده هم سفرش(2)

الهی سقف آرزوت خراب بشه روی سرش
بیای ببینی که همه حلقه زدن دور و ورش



کفتر چاهی


کفتر چاهي من
تنگ بي ماهي من

اي قباي بسته بس
جنگجوي بي سپر

دل افسرده من
پشت پا خورده من

شب بي مهتابم
روز بي آفتابم

اي در بسته شده
از همه خسته شده

دل افسرده من
پشت پا خورده من

اي شکسته تن صبور
سکه بي پشت رو

اي خليج يخ زده
خرمن ملخ زده

گوش کن اي دل من
تو هنوز دل مني

با همه بي ثمري
تو خود شکفتني

[X2]

گوش کن اي دل من
تو هنوز دل مني

با همه بي ثمري
تو خود شکفتني(2)

فاصله


تو به شفافي شبنم روي برگا
من مثل برگ زردي كه ميفته از درختا

تو مثل طراوت گلاي نرگس
روي قلبم من نوشتم بي تو هرگز

بين من و تو فاصله غوغا مي كنه
ياد حرفهاي قشنگت منو رها نمي كنه

تو منو گذاشتي رفتي توي روزگار وحشي
توي كوچه هاي غربت دنبالم حتي نگشتي

تو مثل ستاره اي که توي شبهاي سياهم
مي درخشي و ميشي جون پناهم

تو مثل طراوت گلاي پونه
چرا رفتي از برم اي ديوونه

تو مثل يه تيكه ابري توي آسمون آبي
پاک و ساده مثل رویا مثل خوابی

بگو یکبار آره یکبار برمیگردی
یا هنوزم بی تفاوت یخ کردی

بين من و تو فاصله غوغا مي كنه
ياد حرفهاي قشنگت منو رها نمي كنه
تو منو گذاشتي رفتي توي روزگار وحشي
توي كوچه هاي غربت دنبالم حتي نگشتي(4)


مرگ

چه كسي خواهد ديد
مردنم را بي تو

گاه مي‌انديشم
خبر مرگ مرا با تو چه كس مي‌گويد

آن زمان كه خبر مرگ مرا ميشنوي
روي خندان تو را كاشكي ميديدم

شانه بالا زدنت را بي قيد
و تكان دادن دستت كه مهم نيست زياد
و تكان دادن سر

چه كسي باور كرد
جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاكستر كرد

ميتواني تو به من زندگاني بخشي
يا بگيري از من آنچه را مي‌بخشي


[X2]


ميتواني تو به من زندگاني بخشي
يا بگيري از من آنچه را مي‌بخشي


چه كسي باور كرد
جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاكستر كرد

ميتواني تو به من زندگاني بخشي
يا بگيري از من آنچه را مي‌بخشي


لیلی و مجنون

منو ببخش كه ساده از عشق تو گذشتم
سپردمت به تقدير بار سفر رو بستم

بايد برم از اينجا چاره نمونده جز كوچ
براي زنده موندن تو اين زمونه ي پوچ

بذار هميشگي شه قصه ي عاشقيمون
تو باشي ليلي، منم مثال مجنون

بين دو راهي شك حيرون و هاج و واجم
سفر دواي دردم هجرت تنها علاجم

طاقتشو ندارم طاقت دل بريدن
سيل بلور اشكو رو گونه ي تو ديدن

حرفي نمونده باقي سكوت حرف آخر
تو هم بخاطر عشق از من ساده بگذر


بذار هميشگي شه قصه ي عاشقيمون
تو باشي ليلي، منم مثال مجنون

منو ببخش كه ساده از عشق تو گذشتم
سپردمت به تقدير بار سفر رو بستم

بايد برم از اينجا چاره نمونده جز كوچ
براي زنده موندن تو اين زمونه ي پوچ

بذار هميشگي شه قصه ي عاشقيمون
تو باشي ليلي، منم مثال مجنون(2)


راه دشوار

اولش فکر نمیکردم که دلم رو برده باشه
یا دلم گول چشای روشنش رو خورده باشه

اما نه گذشت و دیدم دل من دیوونه تر شد
به تو گفتمو دلت از قصه من با خبر شد

آخ که چه لذتی داره ناز چشماتو کشیدن
رفتن یه راه دشوار واسه هرگز نرسیدن(2)

میدونم دوسم نداری مثل روزای گذشته
من خودم خوندم تو چشمات یه کسی اینو نوشته

میدونم فرقی نداره واست عاشق بودن من
می دونم واست یکی شد بودن و نبودن منم

اما روح من یه دریاست پره از موج و تلاطم
ساحلش تویی و موجاش خنجرای حرف مردم

آخ که چه لذتی داره ناز چشماتو کشیدن
رفتن یه راه دشوار واسه هرگز نرسیدن


میدونم دوسم نداری مثل روزای گذشته
من خودم خوندم تو چشمات یه کسی اینو نوشته

میدونم فرقی نداره واست عاشق بودن من
می دونم واست یکی شد بودن و نبودن منم

اما روح من یه دریاست پره از موج و تلاطم
ساحلش تویی و موجاش خنجرای حرف مردم

آخ که چه لذتی داره ناز چشماتو کشیدن
رفتن یه راه دشوار واسه هرگز نرسیدن



مسافر


ای مسافر ای غریبه چرا قلبمو شکستی
رفتی و تنهام گذاشتی دل به ناباوری بستی

ای که بی تو تک و تنهام توی غربت سنگی
میدونم بر نمیگردی شدی همرنگ دورنگی

همه ی زندگی من اون نگاه عاشقت بود
چرا فکر کردی به جز من یکی دیگه لایقت بود

رفتی و ازم گرفتی اون نگاه آشناتو
واسه من باقی گذاشتی التهاب لحظه هاتو

حالا من تنها نشستم با نوای بی نوائی
چه غریبم بی تو اینجا ای غریبه بی وفائی

[X2]


غریب مادر


ناله ز درد هجران وای از غم جدایی
فکر وداع بايد از روز آشنایی

با من بمان برادر طاقت نمانده ديگر
باور نمی کنم من شد موسم جدایی

گويد غريب مادر ای يادگار حيدر
فردا بريده حنجر در دشت کربلایی

واي از شب فراق و اندوه بی تو ماندن
دل کندن از تو دلبر دارد چه ماجرایی

ای نازنين گل من گفتی بمانم اما
با ديدن تو گردد مرغ دلم هوایی

گويد غريب مادر اي يادگار حيدر
فردا بريده حنجر در دشت کربلایی

گر شام هجر و دوری هرگز سحر ندارد
ماه تو در شب دل دارد چه دلربایی

کربو بلايت امشب بوی مدينه دارد
همراه عطر نرگس خواند مرا ندایی

گويد غريب مادر ای يادگار حيدر
فردا بريده حنجر در دشت کربلایی(3)


سه شنبه ها

عزیزم یادت میاد سه شنبه ها
پا به پای هم میرفتیم تا کجا

کوچه های خلوتو یادت میاد
اون همه صداقتو یادت میاد

عزیزم یادت میاد که گریه ها
چجوری آتیش به جون من میزد

نمیشد بهت بگم دوست دارم
تا میخاستم زبونم بند میومد

کوچه های خلوتو قدم زدن
توی هفته های تلخو بی صدا
حالا روزا همشون سه شنبه ان
لعنت خدا به این سه شنبه ها(2)

توی هفته های بی نامو نشون
روز دیوونگیا سه شنبه بود
با خودم میگفتم ایکاش
همه روزای خدا سه شنبه بود


کوچه های خلوتو قدم زدن
توی هفته های تلخو بی صدا
حالا روزا همشون سه شنبه ان
لعنت خدا به این سه شنبه ها(4)



شعر سپید

تو شعرای سپید من
جایی نمونده واسه تو
سیاهیو و در بدری
از روزگار من برو

برو دیگه دوست ندارم
یه لحظه پیشم بمونی
دیگه نمیخام تو گوشم
شعرای غمگین بخونی

اگه نمی ریم بدون
که دشمن جونه منی
دلم میخاد هر جوری هست
کنار من جون بکنی(2)

تو شعرای سپید من
جایی نمونده واسه تو
سیاهیو و در بدری
از روزگار من برو

برو دیگه دوست ندارم
یه لحظه پیشم بمونی
دیگه نمیخام تو گوشم
شعرای غمگین بخونی

دنیای من روشن و
تو دشمن روشنیا
خورشید من داره میاد
بی سر و پای رو سیا

میخام روزای خوب من
شکنجه جونت بشه
سپیدیای من تو رو
تا مرز مردن بکشه

سیاهیو ودر بدری
قصه ناتموم من
چقدر باید گریه کنم
از منو گریه دل بکن

دختر ماهو مهر من
اومده و پشت دره
اونم دلش میخواد
غمو از روزگارم ببره

برو دیگه دوست ندارم
یه لحظه پیشم بمونی
دیگه نمیخام تو گوشم
شعرای غمگین بخونی

اگه نمی ریم بدون
که دشمن جونه منی
دلم میخاد هر جوری هست
کنار من جون بکنی

برو دیگه دوست ندارم
یه لحظه پیشم بمونی..



تهمت ناروا


اون روزا که تنها بودی
گمشده ی دریا بودی

قایق تو شکسته بود
تنت نحیف و خسته بود

فانوس دریاییت شدم
عشق اهوراییت شدم

گذشتم از هر هوسی
تا تو به مقصد برسی (2)


اما به جاش تو بد شدی
از منو عشقم رد شدی
به من یه پشت پا زدی
تهمت ناروا زدی
تهمت ناروا زدی(2)

اون روزا که تو جنگلا
ترسیده بودی بی صدا

بین درختای بزرگ
میون گله گله گرگ

گذشتم از جوون خودم
طعمه دشمنات شدم

با تیکه پاره های من
روزای تو ساخته شدن (2)


اما به جاش تو بد شدی
از منو عشقم رد شدی
به من یه پشت پا زدی
تهمت ناروا زدی
تهمت ناروا زدی(2)


نشکن دلمو


محسن یگانه

سرگرمی تو


محسن چاووشی

شده بازی با این دل خستم
یادت نمیاد
اوون همه قولو قراراییکه با تو بستم


محسن یگانه

با این همه ظلم تو ببین باز چجوری
پای ای همه قول قرارمن نشتم


محسن چاووشی

نشکن دلمو


محسن یگانه

به خدا آهم میگیره دامنتو
عاقبت یه روز


محسن چاووشی

نگو بی خبری


محسن یگانه

نگو نمیدونی دلم پر ازیه نفرین سینه سوز


محسن چاووشی

نگو بی خبری


محسن یگانه

نگو نمیدونی وقتی که نیستی گریه شده
کار این دل عاشق شبو روز


محسن چاووشی

دیونه نکن


محسن یگانه

دلمو آهم میگیره دامنتو
عاقبت یه روز


محسن چاووشی

نگو بی خبری


محسن یگانه

نگو نمیدونی دلم پر ازیه نفرین سینه سوز


محسن چاووشی

نگو بی خبری


محسن یگانه

نگو نمیدونی وقتی که نیستی گریه شده
کار این دل عاشق شبو روز



غزل خون

عاشق و مجنونت شدم
نخونده مهمونت شدم
کلی پریشونت شدم
اما بازم نیومدی

قهوه ی فنجونت شدم
شمع تو شمعدونت شدم
خاک تو گلدونت شدم
اما بازم نیومدی

همیشه ممنونت شدم
من نی چوپونت شدم
آب تو بیابونت شدم
اما بازم نیومدی

شعرای ارزونت شدم
عمری غزل خونت شدم
تسلیم قانونت شدم
اما بازم نیومدی

دنا و هامونت شدم
نزدیکتر از جونت شدم
رگت شدم خونت شدم
اما بازم نیومدی

خادم و دربونت شدم
اسیر زندونت شدم
گلاب کاشونت شدم
اما بازم نیومدی

یه جوری مدیونت شدم
سنگ خیابونت شدم
راهی میدونت شدم
اما بازم نیومدی

تو سختی آسونت شدم
تو دردا درمونت شدم
ناجی پنهونت شدم
اما بازم نیومدی

کشته ی مژگونت شدم
هلاک چشمونت شدم
رفتم و قربونت شدم
اما بازم نیومدی

لباس و سامونت شدم
سارق ایمونت شدم
چشمای گریونت شدم
اما بازم نیومدی

همیشه ممنونت شدم
من نی چوپونت شدم
آب تو بیابونت شدم
اما بازم نیومدی

شعرای ارزونت شدم
عمری غزل خونت شدم
تسلیم قانونت شدم
اما بازم نیومدی

یه جوری مدیونت شدم
سنگ خیابونت شدم
راهی میدونت شدم
اما بازم نیومدی

ch1

راه کربلا


خسته از نگاه عالم گوشه گير جنگلا

خيلی دوست دارم برم به سرزمين كربلا


اما اين همه پرنده چرا طاووس شدم

اي خدا ببين چطور از همه مايوس شدم


آخه چی مي شد منم عقاب و شاهین می شدم

مي تونستم بپرم به آرزو های خودم


همه زل زدن به پای زشت من

نمي دونند كه چيه سرشت من


نمي دونن كه مي خوام چيكار كنم

دلمو به عشق كی دچار كنم


دوست دارم راهی كربلا بشم

تا منم سری توی سرها بشم


حالا از كجا برم پای پياده ای خدا

راهمو نشون بده مي خوام برم به كربلا(4)